مجموعه گردشگری شهر رامسر

https://s34.picofile.com/file/8487243084/sepanja_5.jpg

فرهنگ آیینی

https://s34.picofile.com/file/8486488850/5598158_1_.jpg

فرهنگ مردم یا فولکلور (به فرانسوی: Folklore ) یا باور مردمی را می‌توان گروهی دربرگیرنده افسانه‌ها، داستان‌ها، موسیقی، تاریخ شفاهی، ضرب‌المثل‌ها، هزلیات، پزشکی، باورهای مردمی دربارهٔ بخت و شگون و چشم زخم، لالایی مادران، پایکوبی بومی، آیین‌ها، شیوه‌ها و سنّت‌ها دانست که از نسلی به نسل دیگر سینه به سینه نقل شده اند تا به دست ما رسیده است.

ثبت و ضبط آنها توسط محققین، دانشجویان و ادارات ذیربط نظیر ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی استان های کشور علاوه بر شناخت بُن مایه فرهنگ هر قوم و معرفی خصوصیات آنها می تواند نشان دهنده طرز تفکر و اندیشه مردم در زمان های گذشته باشد.

اگر این آیین های فرهنگی و خرده فرهنگ ها نظیر مراسم زاره زاره، آش امام حسنی و ده ها مورد دیگر به درستی به نسل جدید منتقل و شناسانده نشوند آیین های فرنگی پرزرق و برق جای آنها را سریعأ گرفته و بعد از چند دهه سبب راه یافتن فرهنگ بیگانه در امور روزمره زندگی نسل جوان امروز خواهد شد که در حال حاضر شاهد آن هستیم.

ادارات ذیربط نظیر اداره میراث فرهنگی و گردشگری و ادارات ارشاد و فرهنگ اسلامی با کمک انجمن های مردم نهاد در چند سال اخیر به این امر توجه نشان داده اند. در ادامه کار می توانند با انجام نشست های تخصّصی و بهره گیری از تکنولوژی و کمک هنرمندان محلی و با ارائه درست آنها بر طبق مقتضیات زمان، در ابتدا نسبت به ثبت آیین ها در فهرست میراث فرهنگی معنوی اقدام کرده و سپس سبب زنده نگهداشتن آیین ها و جذب توریسم در قالب راه اندازی کاروان های فرهنگی در شهر و روستا، شوند.

هرکسی کو دورماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش.

(مولانا ، مثنوی معنوی )

سلام محرم

https://kurdistan.atabat.org/files/fa/news/1401/5/5/19097_217.jpg

سلام محرم(mwtokasi@yahoo.com)

هَندَه بمَه محرٌم می دلِ غُصٌه بگیتِه می چُم ِ آب رِوانَه، تِرَرِِه یا ایمام حسین

1) باز ماه محرم آمد و غصه دلم را فراگرفته اشکهایم برای تو روان شده اند یا امام حسین


اگر یِزیدِشان هَلِه هَندِه نَفَس کَشِنِن خدایا بَرِسان فِریاد رَسی یا ایمام حسین

2) اگر یزیدیان باز هم نفس می کشند (زنده اند) خدایا فریادرسی برسان یا امام حسین


محرٌم شُب مِرَرِه مثل روز روشِنِ اگر گوشِه چشمی مِرِه نیا بُکنی یا ایمام حسین

3) شب محرم برای من مثل روز روشن است اگر شما گوشه چشمی به من نگاه کنی یا امام حسین


هر سال محرٌم که بونو یاد تو آرزو کانِم که بِیَم در کنار تو یا ایمام حسین

4) محرم هرسال که از تو یاد می شود آرزو می کنم در کنار تو بیایم یا امام حسین


دوبارِه آتِشی بونِم گُر گیرَنِم وقتی اَلَن وینِم وضعِ کربِلایَه یا ایمام حسین

5)دوباره عصبانی و بر افروخته می شوم وقتی که وضع فعلی کربلا را می بینم یا امام حسین


فقیر و غنی همه تِرَرِه سینه زَنِن تی بی کَسی یَرِه، تی مظلومیتَرِه یا ایمام حسین

6) پولدار و ثروتمند همه بخاطر تو به سر و سینه می زنند برای تنهایی و مظلومیت تو یا امام حسین


زمین کربلا یِه تیکِه از خاک بهشتِه چون هَلِه کمی از بوی تو دَرِه یا ایمام حسین

7) زمین کربلا تکه ای از خاک بهشت است چون هنوز هم کمی از بوی تو دارد یا امام حسین


هرسالی که هَنِه، تی داغ تازه بونو ولی کیه که بهتر بیشنا سَه تِرِه یا ایمام حسین

8) در هر سالی که می آید داغ تو تازه می شود ولی چه کسی تور را بهتر خواهد شناخت یا امام حسین.


سروده محمد ولی تکاسی

صنعت چادرشب بافی

https://s33.picofile.com/file/8484898942/%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA_%DA%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B4%D8%A8_%D8%A8%D8%A7%D9%81%DB%8C2_page_0001.jpg

محمدصادق فاتح یزدی، موسس کارخانه چای جهان رامسر

https://s32.picofile.com/file/8481779834/%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%B3_%DA%86%D8%A7%DB%8C_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1_.jpg

محمدصادق فاتح یزدی

دریافت اطلاعات بیشتر

https://img9.irna.ir/d/r2/2020/04/11/4/157068323.jpg

کارخانه چای جهان، در ابریشم محله رامسر در نزدیکی بازار روز قرار داشت که ذر سالهای قبل از انقلاب اسلامی طعمه حریق ناخواسته شد. ولی در حال حاضر بعد از بازسازی و تکمیل تجهیزات مُکفی به مجتمع رفاهی دانشگاه آزاد- واحد اراک تغییر کاربری داده است و پذیرای کارمندان و کادر علمی دانشگاه اراک می باشد.

ادامه نوشته

لیماکده  جنت رودبار از توابع رامسر

اقامتگاه های بومگردی لیماکده و روستاهای رامسر

لیماکده روستایی ییلاقی از توابع بخش جنت رودبار شهرستان رامسر در استان همیشه سبز و زیبای مازندران است که در 12 کیلومتری جنت رودبار، 52 کیلومتری رامسر و 279 کیلومتری ساری (مرکز استان) قرار دارد. اهالی این روستای زیبا به زبان شیرین مازنی سخن می گویند و از طریق کشاورزی و دامداری امرار معاش می کنند. به دلیل اقلیم کوهستانی این منطقه، روستای لیماکده دارای چشم انداز های بکر و بسیار زیبا می باشد که گردشگران و طبیعت دوستان زیادی را هر ساله به سمت خود جذب می کند.

فر چوبی - خشک کردن چای

https://s30.picofile.com/file/8472046692/%D9%81%D8%B1_%DA%86%D9%88%D8%A8%DB%8C_%D8%AE%D8%B4%DA%A9_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86_%DA%86%D8%A7%DB%8C.jpg

عکس: محمد ولی تکاسی(موزه میراث روستایی گیلان بهمن 1402)

بعد از چیدن برگ های سبز چای توسط کشاورزان زحمتکش، آنها را به مدت یک شبانه روز در سایه می گذارند و هر چند ساعت یکبار آنها را به هم می زنند تا برگ های چای رطوبت خود را از دست داده و پلاس شوند . سپس آنها را جمع کرده و در داخل طشت چوبی ای به نام “لاکه” قرار می دهند و با دست و پا مالش می دهند،بیش تر آن را با دست انجام می دادند که باعث تغییر رنگ چای از سبز به سیاه می شود .

سپس آنرا در داخل ظرفی به نام “فر” قرار می دادند که از تورهای سیمی درست شده بود و در زیر آن آتش زغال را روشن می کردند تا همه برگ ها خشک شوند . چای بدست آمده ازین روش را ، چای دستی می گویند .

*در زبانزد گیلکی رامسری به دلیل خوش طعم و خوشرنگ بودن چای دستی و خانگی آن را به " خون کبوتر" تشبیه می کردند.

در گذشته تهیه چای بسیاری از خانوار های چایکار در گیلان و مازندران که اندکی باغ چای داشتند و قابل عرضه به بازار نبود از این طریق صورت میگرفت علاوه بر مصرف سالانه خانواده، گاها روانه بازار نیز می شد که در حال حاضر با ورود چای کارخانه ای به بازار این حرفه خانگی نیز به فراموشی سپرده شده است.

منبع مطلب : وبلاگ نصیر محله nasirmahaleh.persianblog.ir

صندوق چوبی (لهجه گیلکی رامسری: چو صُندوق)

صندوقچه چوبی،

یکی از پرکاربرترین لوازمی است که در روزگار قدیم مورد استفاده قرار می گرفت؛ البته این روزها استفاده از صندوق چوبی در دکوراسیون، جنبه نوستالژیک دارد. به خاطر داشته باشید که صندوقچه چوبی یک پیشنهاد عالی برای دکوراسیون کلاسیک بوده و زیبایی آن را به شدت افزایش می دهد. با صرف نظر از اینکه صندوقچه ها اکنون بیشتر جنبه دکور دارند باید گفت که در گذشته این وسیله کاربردهای مختلفی در زندگی روزمره مردم داشت. جایی برای نگهداری مدارک، استفاده به عنوان یک جعبه زیورآلات، جایگاهی برای ذخیره گندم، برنج، حبوبات و یا لباس های خاص و انواع پارچه ، زیورآلات و اشیای عتیقه و غیره برخی ازکاربردهای صندوقچه های چوبی و سنتی در زندگی های چند دهه قبل بود.
اگر دهه شصتی باشید شاید در گذشته مشاهده کرده باشید که مردم قدیم از صندوقچه‌ های چوبی بیشتر از جنس راش نسبت ‌به جامعه امروزی، کاربرد و استفاده بیشتری داشتند.

تاریخچه صندوقچه چوبی

در گذشته های نه چندان دور کمدهای امروزی وجود نداشت که مردم برای نگهداری وسایل خود از آن استفاده کنند. آن ها معمولاً یک صندوقچه بسیار کوچک و قدیمی داشتند که اغلب با پارچه‌ های بسیار زیبا تزئین می شد. جالب است بدانید که ترمه یکی از رایج‌ ترین مدل های پارچه بودکه بر روی انواع صندوقچه‌ ها از آن استفاده می کردند. در قدیم همراه جهاز نوعروس ها یک صندوق چوبی با تزئینات روی آن با روکش حلبی نقاشی شده یا روکش مخملی فلزکوب نیز وجود داشت که سوار قاطر کرده و به منزل داماد می رفت.
امروزه و با گذشت زمان اجناس و وسایل قدیمی در بسیاری از اوقات به عنوان یک کالای دکوراتیو استفاده می شوند و ظاهر دکوراسیون کلاسیک خانه را زیباتر می کنند. برای مثال این روزها صندوقچه‌ های سنتی و قدیمی به ‌قدری پرطرفدار و محبوب شده اند که در بازار قیمت فروش بالایی دارند.

https://s30.picofile.com/file/8472046592/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82_%DA%86%D9%88%D8%A8%DB%8C.jpg

عکس: محمد ولی تکاسی(موزه میراث روستایی گیلان بهمن 1402)

گهره سری و سر هلونه(ننو)

https://s6.picofile.com/file/8381857684/۲۰۱۹۰۲۱۳_۱۵۲۲۱۹_jpgویرایشی.jpg

گیلانی ها دو نوع لالایی دارند:

یکی «گاره سری» لالایی هایی که بر سر گهواره (گاره) خوانده می شود و دیگری «هلونه گردانی» ترانه هایی که بر سر هلونه (ننو) خوانده می شود.

بخشی از ترانه ها و آوازهای محلی برگرفته از لالایی های مادران و زمزمه های زنان گیلانی به هنگام کار در مزارع برنج و باغات چای است، و این جایگاه زنان گیلک را علاوه بر سایر بخش های فرهنگ وتاریخ گیلان ، در موسیقی گیلان بیش از پیش نمایان می کند.

وطن دور و وطن دور و وطن دور … مرا منزل برسان خالق نور
مرا منزل برسان مو بمیرم … به پیش مادر و خاهر بمیرم

ماره ماره چَره مِرِه به چه بی

غم و غصّه همه می دل دچه بی

به خدا مو د غصه خوارده نوتونم

و ...............

منبع:

http://gile-zakon.blogfa.com/post/245

ابولحسن صبا- برنامه  رادیو رامسر- شماره 47

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/3/38/%D8%B5%D8%A8%D8%A7_%D9%88_%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%82%DB%8C

استاد ابولحسن صبا و روح الله خالقی در کلاس درس

مصاحبه رادیو ایران با اقای ابولحسن صبا

منبع: ویکی پدیا

ابوالحسن صبا ردیف موسیقی ایران را ابتدا نزد میرزاعبدالله و پس از آن نزد درویش‌خان فرا گرفت. او را می‌توان یکی از برجسته‌ترین ردیف‌دانان موسیقی ایران دانست. با این‌حال وی موسیقی ردیف را تنها مدرک مستند موسیقی ایرانی نمی‌دانست و معتقد بود که می‌بایست از منابع شنیداری نیز بهره برد. او به‌طور ویژه بر دو منبع تأکید بیشتری داشت: یکی مجالس روضه‌خوانی و تعزیه و دیگری نغمه‌هایی که در میان مردمان نواحی مختلف ایران رواج دارد و به صورت سینه به سینه حفظ و به زمان ما رسیده‌است.

صبا معتقد بود که «تعزیه بوده‌است که موسیقی ما را حفظ کرده»، به همین سبب از روضه‌خوانی‌ها و مرثیه‌سرایی‌ها به راحتی نمی‌گذشت و برای ثبت گوشه‌ها به نقاط مختلف سفر می‌کرد. برای نمونه می‌توان به سفرِ صبا به اصفهان اشاره کرد. رضا کسایی (آوازخوان و برادر بزرگتر حسن کسائی. در این رابطه گفته‌است: «صبا برای ثبت گوشه‌ها تنها به شهر اصفهان قناعت نمی‌کرد… در خارج از شهر هم آرام و قرار نمی‌گرفتند. سراغ مداحان اهل بیت، تعزیه‌خوانان، نی‌زن‌ها، چوپان‌ها، ساززن‌ها و منبری‌های خوش‌خوان را می‌گرفتند…».

در فروردین ۱۳۰۶ ارکستر مدرسهٔ عالی موسیقی همراه با علینقی وزیری برای اجرای کنسرت به شهرهای رشت و بندر انزلی سفر کرد. مردم گیلان تحت تأثیر ویلن‌نوازی صبا، از وزیری خواستند تا یک مدرسهٔ موسیقی در رشت تأسیس کند. او نیز از این درخواست استقبال کرد و پس از مدتی مقدمات برپایی شعبهٔ مدرسهٔ عالی موسیقی در رشت را فراهم کرد.

نخستین فعالیت‌های حرفه‌ایِ ضبط شدهٔ ابوالحسن صبا در زمستان سال ۱۳۰۷،با ضبط آثاری از علینقی وزیری همراه با ارکستر مدرسهٔ عالی موسیقی آغاز شد که صبا در آن به عنوان کنسرت‌مایستر ارکستر حضور داشت.در سال ۱۳۰۸[ت] آثار دیگری از وزیری به همراه ارکستر مدرسهٔ عالی موسیقی ضبط شد. در این ضبط‌ها، صبا در فاصلهٔ بند اول و دوم سرود «ای وطن»، ساختهٔ وزیری با آواز روح‌انگیز و در روی دوم صفحه، قطعهٔ «زرد ملیجه» خود را با ویلن اجرا کرده‌است.

علینقی وزیری در ۱۸ اسفند سال ۱۳۰۸ حکم تأسیس و مدیریت مدرسهٔ صنایع ظریفه (شعبهٔ مدرسهٔ عالی موسیقی) در رشت را به ابوالحسن صبا ابلاغ کرد. صبا از تهران به رشت نقل مکان کرد و مدیریت این مدرسه را بر عهده گرفت. در این زمان ارکستر مدرسهٔ عالی موسیقی با حضور صبا و روح‌انگیز، کنسرت‌هایی را در گیلان به اجرا گذاشت. او به عنوان مدیر و مدرس موسیقی مدرسهٔ تازه تأسیس، در رشت ماند و در آنجا ضمن آموزش موسیقی، به روستاها و کوهپایه‌های شمال رفت و به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی پرداخت و با نوازندگان و خوانندگان محلی آشنا شد و ضمنِ نت‌نویسی آثار آنان، از موسیقی گیلان در آثار خود نیز تأثیر گرفت.

صبا، برای جمع‌آوری و نت‌نگاریِ نغمه‌های محلی، گاه با اسب و قاطر از مسیرهای دشوار عبور می‌کرد تا به مناطقی همچون دیلمان و عمارلو برود. در عمارلو با یک نوازندهٔ محلی کمانچه به نام «فیض‌الله» آشنا شد. در آن زمان وسیلهٔ ضبط صدا و موسیقی در دسترس نبود به همین دلیل آنچه فیض‌الله می‌نواخت صبا به خطِ نت یادداشت می‌کرد.[۴۵] آثاری همچون «شرفشاهی»، «دیلمان»، «زرد ملیجه»، «درقفس»، «رقص چوبی»، «قاسم‌آبادی، «کوهستانی» و «امیری» (مازندرانی) یادگار این دوره از زندگی اوست که برخی از آنان در ردیف موسیقی ایرانی ماندگار شدند. صبا نخستین موسیقی‌دان ایرانی است که برای گردآوری، ثبت و اجرای موسیقی نواحی ایران تلاش کرد. او پس از ضبط این آثار، همچنان به فعالیت‌های خود در رشت ادامه داد اما به تدریج شرایط آب و هوایی و رطوبت گیلان به او نساخت و به بیماری روماتیسم مبتلا شد.

دریافت فیلم (ساز قانون+ تنبک)- آهنگ ساز ابولحسن صبا

زرد ملیجه

استاد حسن رحیمیان

استاد حسن رحیمیان

محمدولی تکاسی

mwtokasi@yahoo.com

https://s27.picofile.com/file/8460823850/52724.jpg

اولین آشنایی تأثیرگذار من با آقای حسن رحیمیان این طور آغاز شد که نام برادر مرحوم خود محمد رضا را (که در اثر سانحه تصادف رانندگی در پاکدشت تهران جان خود را از دست داد) در انتهای جلد اول کتاب زبانزدهای رامسر مشاهده نمودم. وسوسه شدم با نویسنده کتاب نشستی داشته باشم و یکی از سی دی های تهیه شده توسط خودم که شامل عکس هایی از دیدنی های رامسر همراه با تعدادی از مقالات و مناظر طبیعی و بِکر زادگاهم بود را به او هدیه بدهم. ایشان با لبخندی برلب و روی گشاده، من را به منزل خود دعوت نمود و همین آشنایی سبب شد تا چند متن تهیه شده را جهت ویرایش علمی و ادبی به دست ایشان بسپارم.بعدها چند بار با ایشان تلفنی و یا حضوری راجع به کارهای فرهنگی­ ام کسب تکلیف کردم. با چاپ اولین کتاب علمی در زمینه تخصّصی رشته کشاورزی و ارسال آن به دبیر محترم نشریه سمن، نامه­ ای از طرف انجمن اهل قلم توسط آقای رحیمیان برایم فاکس شد که عضو انجمن شدم ولی تا بحال برای خالی نبودن عریضه حتی در یک جلسه آن هم از من دعوت نشد. شاید به دلیل بُعد مسافت محل زندگیم کرمان با شهرستان رامسر رعایت حالم می شد.

ایشان را مردی صبور و با ایده های جالب در زمینه عُمران و توسعه شهرمان دیدم لذا از یکی از طرحهای آینده ­ام مبنی بر احداث انجمنی جهت حمایت از دانش آموزان ممتاز ولی کم بضاعت روستاهای رامسر از مدرسه تا دانشگاه نظیر مؤسسه نیکوکاری امید کمال در استان کرمان را با فرمانداری رامسر و او در میان گذاشتم.

ایشان فقط یک جمله گفتند: از فردا یک جفت کفش آهنی بپوش و پیگیر کارهایت باش!.

هنوز یک جفت کفش آهنی پیدا نکردم تا بپوشم.

به وبلاگ زبانزدهای رامسر که جهت جمع ­آوری زبانزدهای گیلکی رامسر راه اندازی شده بود بیش از 600 زبانزد را که از زبان پدر، مادر و مادربزرگم شنیده بودم،ارسال کردم. احتمال می دهم در حد سن و سال من هم نبود که این همه زبانزد بلد باشم.جلد دوم زبانزدهای رامسر را از دست نویسنده آن هدیه گرفتم و برایم بسیار ارزشمند می نمود. متأسفانه جلد سوم زبانزدهای رامسر را هنگام بیماری ایشان از کتابفروشی خریدم و متوجه شدم چندین غلط املایی و چاپی در آن وجود دارد که در همان کتاب یادداشت نمودم. شاید در چاپ و انتشار آن کمی تَعجیل شده بود.

با خواندن کتاب خاطرات ایشان " پنجره ای رو به سوی دیروز" دریافتم که درست گفته ­اند:

"ارزش و قَدر هر کس بعد از مرگ او مشخص می¬شود".

او ستاره­ ای بود که در آسمان شهرمان درخشید و با صبوری و بردباری به مردم این دیار و کشورمان در عرصه فرهنگ و هنر خدمات ارزنده ­ای نمود که تا سالها مردم از این خدمات بهره مند هستند و خواهند بود.

https://s30.picofile.com/file/8469073592/%D8%A2%DA%AF%D9%87%DB%8C_%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86.jpg

*به نظر می رسد راه اندازی "بنیاد رحیمیان" جهت پیگیری تفکّر خلاقانه و کارهای نیمه تمام ایشان اگر زیاده خواهی تلقّی نشود می­تواند توسط خانواده آن مرحوم یا انجمن اهل قلم بسیار مناسب و شایسته شهر نمونه رامسر باشد. در هر سال همزمان با سالگرد تولد آن مرحوم نسبت به جمع آوری دوستداران میراث فرهنگی و اهل قلم رامسر اقدام شود و در مناسبت های گوناگون با اهدای جوایز به اعضای فعال در عرصه­ های اجتماعی، علمی و فرهنگی و نُخبه­ های شهرستان رامسر بپردازد. این دینی است که بر گردن تک تک همشریهای رامسری است که بر روی آینده علمی و فرهنگی شهرستان رامسر نیز تأثیرگذار خواهد بود.

پیشنهاد نصب آودنگ و پادنگ در میدان شهر رامسر توسط آقای حسن رحیمیان

دَنْگ، دستگاهی برای جداکردن پوسته برنج و غلاتی مانند گندم، جو و ارزن است، به کسی که پوسته غلات را با این دستگاه سنتی جدا می‌کند، دَنگی یا دنگ‌کوب و به این کار دنگ‌زدن هم می‌گویند.

دنگ بر دو نوع است نوعی از آن با فشار پا کار می‌کند که به آن پادنگ می‌گویند و نوعی دیگری نیز با فشار آب کار می‌کند که به آن آبدنگ می‌گویند.

آودنگ به کمک نیروی آب و پادنگ با بهره گیری از نیروی پا و فشار آب جهت تبدیل شلتوک به برنج سفید در کشاورزی سنتی مورد استفاده قرار می گرفت. این کار همراه با سر و صدای زیاد و تحمل مشکلات فراوان و زحمت زیادی توسط کشاورزان انجام می شد.

آبدنگسر روستایی است در دو کیلومتری شهر شیرگاه و از توابع شهرستان سوادکوه. این روستا حدود ۳۰۰ نفر جمعیت دارد.

به گفته پیشینیان در این روستا آبدنگ و پادنگ زیاد بوده و به این نام مشهور شده است.عمده مردمان این روستا کشاورزی می کنند. این روستا از شمال به روستای تپه سر و شهر قائمشهر؛ از جنوب به روستای چالی و شهر شیرگاه؛ از شرق به جنگل و از غرب به کلیج خیل منتهی می شود.

*تجدد و نوگرایی جمعیت شهرنشین که هنوز هم از طریق کشت و کار و زحمات کشاورزان روستاها تغذیه می شوند سبب از یادبردن گذشته درخشان و بی تکلف آنها شده است. نسل جوان-تحصیلکرده و جزء نگر ما در دوران پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی های فزاینده دیگر نمی تواند مثل گذشتگان ما نظری نیز به پشت سر خود داشته باشد و از تجربیات آنها جهت استفاده بهینه از نعمات خدادادی همچون آب-باد و غیره با وسایل بسیار ابتدایی بهره گیری نماید. شناساندن این نوع بهره گیری ها از طبیعت می تواند منجر به آگاهی افراد خصوصا جوانان شده و در ابداع روشهای کارآتر و مناسب تر در شرایط فعلی کشورمان نیز سودمند باشد. در حال حاضر ماشین های شالی کوبی دچار فرسودگی شده و نیاز به تعمیرات اساسی و جایگزینی با دستگاههای جدیدتری دارند تا علاوه بر کاهش شکستگی دانه برنج(در گیلکی فورده می نامند) افزایش عملکرد در واحد زمان را نیز به همراه داشته باشند.

برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%A8%D8%AF%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%B1»

دریافت فیلم کار با پادنگ

سخنرانی استاد حسن رحیمیان

https://www.dalfak.com/w/34fhk/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86

https://www.aparat.com/v/4EMaA

اسلام در طبرستان و

اسلام در طبرستان

محمد ولی تکاسی

mwtokasi@yahoo.com

با توجه به وجود تقویم های دیلمی و طبری و مقایسه آن با تقویم هجری شمسی می توان احتمال داد تقریبأ 200 سال بعد از حمله اعراب به ایران و به دلیل استقامت اهالی محلی(غیر خداپرست) و با توجه به وجود باتلاق ها و جنگلی بودن منطقه و عدم آشنایی اعراب به آن، مردم طبرستان بر دین آباء و اجدادی خود باقی ماندند. سپس با حمله نخستین سردار اسلام به مازندران که سعیدبن العاس بود و تمیشه را در سرحد گرگان و نامیه را متصّرف شد، اسلام در مازندران حاکم شد.

دیوان مازندران

در منابع کُهن پهلوی بارها به ديوان مازندران اشاره شده است.بنا به گزارش­ های پيش از اسلام، مازندران هيچگاه منطقه قوم آريايی شمرده نمی‌شده است. فردوسی در شاهنامه نيز مازندرانيان را از جمله دشمنان کيش برشمرده است .بنا بر متن شاهنامه، از شاهان ايراني تنها کاووس قصد گشادن مازندران را کرد که به دست ديو سفيد که خطرناک­ترين ديوان بود گرفتار شد و رستم پس از گذشتن از هفت خوان، ديو سپيد را بکشت و شاه را در رویان نجات داد. واژه "ديو" (از کلمه داو اوستایی) در ميان اقوام آريايی معني خدا مي­دهد. ديوان مازندران، بوميانی بودند که به دين زرتشتی اعتقادی نداشتند و اعتقاد ديرينه­ شان به ديو يَسنا بود و اين امر سبب جنگ های ديرپا ميان ايرانيان زرتشتي و آنان شده بود. در شاهنامه، تهمورث ديوبند در قبال آموختن سواد و نوشتن، ديوان را آزاد مي­ کند. پس دانش، تمدن، هنر و فرهنگ آنان بيشتر از آدميان دیگر بوده چنانکه به تهمورث خط را مي ­آموزند و به فرمان جمشيد خانه مي­ سازند. ديوان شهرنشين مازندران، مردمی زورمند، دلير و جنگجو بوده ­اند چون آنها را از قوم خشن و غول پیکر انسان نئاندرتال می­دانند ولی آریایی­ ها مردمی برازنده، نجیب و خوش قامت بودند و برای دیوان حتی شاخ و دُم حیوانی را در تصویرگری­ های غار کمربند و هوتو در نوشهر متصوّر شده ­اند.

فردوسی آنها را سگسار و گرگسار می ­نامید چون اغلب پوستین پوش (پوست سگ ، گرگ و گاو) بودند و یا به روایتی از واژه اسکَت (به معنای چابک و ورزیده) نام دار سکاهای مهاجر از قفقاز بودند.

بنا بر بعضی اقوال مازندران مجموعه چهار کلمه است: ماز= دیو ، انا= خدا ، در و ان. یعنی سرزمین دیوپرستان(غیر خدا پرست، نگارنده). کلمه انا را می توان در دو کلمه آناهیتا و وارنا نیز مشاهده نمود که اولی به معنای خدای خورشید و دومی بمعنی دروغ پرست است.

زنده یاد احمد کسروی در کتاب شهریاران گمنام می نویسد که منطقه گیلان در نقشه های امروزی در زمان سامانیان دیلمانیا دیلمیان معروف بوده که اقامتگاه دو تیره به نام گیل ودیگری دیلم بوده است. بطلمیوس مورخ یونانی این دو تیره را از مادها می داند .علاوه بر آن مردمانی نیز در سواحل جنوب غربی دریای شمال ایران زندگی می کردند که به نام کادوسیان موسوم گشته اند که عده ای می پندارند کادوسیان همان نیاکان تالش های امروزی هستند که در یونانی تالوش و بعدا به تالش و در نوشته های لاتینی کوه های تالیش نامیده شده اند که دنباله آن کوه البرز (البروز) و رشته های کوچک موازی با آن مانند طارم علم کوه و غیره قرار دارد.

http://stgraphic.persiangig.com/image/%D8%B9%D9%83%D8%B3/20.jpg

http://stgraphic.persiangig.com/image/%D8%B9%D9%83%D8%B3/20.jpg

هنوز آثار اشکانیان، ساسانیان و دولت های بعدی در شهرهای مازندران از جمله ییلاقات شهرستان رامسر نظیر جواهرده، جنت رودبار و اشکور کشف شده و یا شناسایی می­شوند که نشان از قدمت چند هزارساله این مناطق دارد.

اسلام در اوایل قرن دوم هجری جایگزین دین مَزدیَسنا و آتش پرستی در طبرستان شد. در این عصر حکّام عرب که از طرف خلیفه در آنجا فرمانروایی می­کردند همه سنی مذهب بودند . چندی نگذشت که داعیان علوی بر قسمتی از مازندران تسلط یافتند و به اشاعه مذهب تشیّع به خصوص تبلیغ عقاید مذهب زیدیه پردختند. ولی اسپهبدان طبرستان و رستمدار برای تقلیل نفوذ داعیان شیعه رعایای خود را به قبول آیین تسنن وا می داشتند. همچنین عده کثیری از طرفداران مذهب اسماعیلیه در نواحی کوچک وجود داشتند. این ناحیه توسط حشاشین یا طرفداران حسن صَباح به تدریج اشغال می شد. بعد از مدتی دراز دین مزدیسنا به کلی از میان رفت و مذهب تشیع در زمان حکومت سادات مرعشی (760 هجری) مذهب رسمی مازندرارن (طبرستان) شد. ولی در رستمدار آیین تسنن تا زمان حکومت کیومرث بن بیستون (857 هجری) رواج داشت. سرانجام این امیر رعایای خود را به قبول مذهب شیعه وادار نمود.

در سال 250 هجری حسن بن زید علوی (معروف به داعی کبیر) مؤسّس سلسله سادات زیدیه طبرستان نواده های خلفای دست نشانده عرب را از مملکت خود بیرون نمود و سلسه باوندیان در جبال سواد کوه و سلسله پادوسبانی (گاوباره) در جبال رستمدار( و رویان) تسلط و استقلال داشتند. در اواخر قرن سوم هنوز آتشکده های زرتشتی در کوههای سواد کوه روشن بود.

سخت سر و حومه آن نیز از این جنگ ها و کشمکش ها برای دست یابی به حکومت محروم نماند و در سال ...... به آتش کشیده شد. هنوز آثار قلعه ها و بناهای اسماعیلیان بر بالای قله مارکوه و ییلاقات رامسر بر جای مانده است.

دریافت و دانلود رایگان تقویم سال 1402 در یک نگاه(مطابق با ماههای گیلکی)

آغاز سال تبری اغلب به جای بهار به دلیل گرفتن مالیات از کشاورزان از 2 تا 7 مردادماه (نیمه تابستان) می باشد. این تقویم بر اساس تقویم یزدگردی و زمان سلطنت یزدگرد می باشد.

اغاز سال دیلمی اغلب از 12 تا 17 مردادماه(قبل از ماه اَسَد)در تابستان می باشد.

برای تبدیل ماه شمسی به ماه دیلمی آن را با عدد 195 جمع می نمایند.

دیلمی 1597 =195+شمسی1402

دریافت تقویم گیلکی با فرمت PDF

نوروزماه دیلمی
گاهشماری دیلمی که به گاهشماری گالشی ( گیلکی) و گیلان باستان نیز معروف است، گاه‌شماری باستانی مردم کوهستان‌های گیلان و مازندران است که در میان دیلمی‌ها(گالش‌ها)، که از گیلک‌زبانان کوهستان‌های گیلان و غرب مازندران (از کلاردشت و چالوس تا رامسر) هستند رایج بوده و برخی از پژوهشگران معتقدند که این تقویم در میان گیلک‌زبانان جلگه‌نشین نیز رایج بوده‌ است.

1- نقشه ایالت­ های مناطق ساحلی دریای کاسپین
گاهشماری باستانی گیلانی (تقویم دیلمی) با ۱۲ ماه ۳۰ روزه و ۵ روز «پنجک» در آخر ماه هشتم (اول ما)، ادامه گاهشماری یزدگردی قدیم است. مبدا گاهشماری دیلمی ۱۹۵ سال قبل از مبدا گاهشماری خورشیدی و ۲۰۴ سال قبل از مبدا گاهشماری یزدگری نو است.
آغاز سال تقویم دیلمی که در آغاز دوره ۱۵۰۸ در ابتدای اعتدال بهاری (فروردین) قرار داشت، در هر ۱۳۱۵۰۶۸/۴ سال، یک روز از مبدا فاصله گرفت. این چرخش تا ۹۲۹ سال ادامه داشت. آغاز سال، ۲۲۵ روز از مبدا فاصله گرفت و به نیمه تابستان رسید و در همان جا ثابت ماند.
روایت های متفاوتی از اولین روز سال نو گاهشماری گیلانی وجود دارد. مراسم آغاز سال جدید (نوروزبل) به طور متغیر، وابسته به محل برگزاری و نحوه قرار دادن پنج روز کبیسه، بین سیزدهم تا هفدهم مرداد ماه برگزار می‌شد. اما طبق محاسبات نصراله هومند در کتاب «گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران» روز دقیق آغاز سال گیلکی همان ۱۷ مرداد ماه سال هجری شمسی است.
ماه‌ها و روزهای تقویم دیلمی
ماه های سال دیلمی را می­توان به این ترتیب نوروز ما، کورچ ما، اریه ما، تیرما، موردال ما، شریرما، امیرما(امیرنما ما)، آول ما، سیا ما، دیا ما، ورفنه ما(وَرپ نما)، اسفندارما(اسپندارما) نام برد.
برای تبدیل سال هجری شمسی به دیلمی، باید عدد 195 و یا دقیق ‌تر عدد 194.616 را به سال هجری شمسی اضافه کرد و برای تبدیل سال میلادی به دیلمی نیز باید عدد 426 را از سال میلادی کم کرد.
ماه های تقویم دیلمی در مقایسه با تقویم هجری شمسی به ترتیب زیر است:نوروز ما: بسته به سال دیلمی(کبیسه یا غیر کبیسه) از 12 تا ۱۷ مرداد شمسی هجری آغاز می‌شود و تا ۱۵ شهریور ادامه دارد. روز اول آن، آغاز سال دیلمی است و در بزرگ‌داشت آن شعله نوروزی (نوروزِ بل) می‌افروزند و جشن آغاز سال می‌گیرند.کورچ ما: از ۱۶ شهریور تا ۱۴ مهر ماه هجری شمسی است. در این ماه، کوه‌نشینان کم‌کم از کوه‌ساران سربلند به سوی جلگه‌ها سرازیر می‌شوند.اریه ما: از ۱۵ مهرماه تا ۱۴ آبان هجری شمسی.تیر ما: از ۱۵ آبان تا ۱۴ آذر طول می‌کشد. صاحب فرهنگ اسدی، یکی از معانی تیر را فصل خزان نوشته ‌است. شاید استعمال «تیر» و «تیرماه» در معنی فصل خزان، یادگار باقی‌مانده نوعی از گاه‌شماری قدیمی‌تر (پیش از مبدأ سال‌های باستانی ایرانی) باشد که تحویل سال را از اول تابستان می‌گرفتند. تیر ماه سیزده شو (جشن آب که به جشن تیرگان معروف است) در این ماه برگزار می شود.موردال ما:‌ از ۱۵ آذر تا ۱۴ دی‌ماه هجری شمسی ادامه دارد. کوه‌نشینان، لاشه گوسفند و گاو را مردال گویند.شریر ما:‌ ۱۵ دی تا ۱۴ بهمن هجری شمسی است.امیر ما:‌ ۱۵ بهمن تا ۱۴ اسفند است. به‌معنی نمیرماه، یا جاودان یا مهرماه دیلمی است. شانزدهم این ماه، امیرِ مای هشت و هشت، یعنی ۱۶ مهرماه همان مهرگان معروف است.آوَل ما:‌ از ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین هجری شمسی (چون اسفندماه در سال‌شماری هجری شمسی ۲۹ روزه‌است) طول می‌کشد. این ماه مقارن با اسفند و فروردین هجری شمسی است و در آن آیین کول‌کول چارشمبه (چهارشنبه‌سوری) اجرا می‌شود. در پایان همین ماه، ۵ روز اضافه بر ۳۶۰ روز با نام "پنجک" (panjik) جا می‌گیرد. هر چهار سال، یک روز به نام ویشَک نیز به این پنج روز اضافه می‌شود. اگر سال ۳۶۵ روزه باشد، روزهای پنجیک روزهای شانزدهم تا بیستم فروردین هجری شمسی خواهد بود. اگر سال ۳۶۶ روزه باشد، پانزدهم فروردین "ویشک" (Viŝk)نام می‌گیرد و روزهای شانزدهم تا بیستم، باز هم پنجک خواهند بود.سیا ما:‌ از ۲۱ فروردین تا ۱۹ اردیبهشت هجری شمسی است.دیا ما: از ۲۰ اردیبهشت تا ۱۸ خرداد ماه هجری شمسی.ورفًنه ما: از ۱۹ خرداد تا ۱۷ تیر ماه هجری شمسی. ماهی که برف نمی‌آید، اوج گرما.اسفندار ما: ۱۸ تیر تا ۱۶ مرداد ماه هجری شمسی.

نوروزماه در تقویم طبری(تَبری)

دوم مرداد ماه هر سال، برابر است با یکم فردین ماه تبری که مازندرانی‌ها آن را به عنوان آغاز سال نو جشن می‌گرفتند. سالی که در تقویم مردم منطقه مازندران به عدد ١٥٣١ رسیده، اما آئین های بومی و محلی آن کم کم دارد به دست فراموشی سپرده می شود.

گاهشمار طبری / تبری / مازندرانی، نوعی از گاهشمار ساسانی است که در آن سال برابر ۳۶۵ روز و شامل دوازده ماه ۳۰ روزه بوده‌است.

درباره مبدأ تقویم تبری نظرات متفاوتی ارائه شده‌است و مبدأ آن را اسپهبدی (۲۴شمسی)، یزدگردی، خراجی (۱۱ق. ه) یا باستانی می‌نامند. اما آنچه امروزه مشهور است بر اساس محاسبات نصرالله هومند پژوهشگر تقویم تبری، آغاز آن باستانی و برابر با دوم مرداد ۱۳۳سال پیش از هجرت مصادف با حاکمیت فرزند قباد ، کیوس بر ساتراپ تبرستان می‌باشد. وی معتقد است که در این سال، مردمان تبرستان با برقراری یک روز کبیسه به نام ششک سال را از گردش بازداشتند و از این رو آن را مبدأ در نظر گرفتند. از این رو این تقویم با تقویم هجری خورشیدی ۱۳۳ سال تفاضل دارد که به علت تفاوتشان در سر سال از اول فروردین تا اول مرداد این تفاضل ۱۳۲ سال می‌باشد.

دریافت تقویم گیلکی با فرمت PDF

روستای گردشگری "پُتَک  (Potak)

https://s21.picofile.com/file/8442009326/%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C_%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%B4%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%AA%DA%A9_%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1.jpg

پتک مرزبان قلمرو کیایی - سماموس

*

سامانیان (۸۱۹–۱۰۰۴ م) دودمانی از امرا و حکمرانان ایرانی[۷] سنی مذهب بود که حدود دو قرن بر بخش‌های بزرگی از ماوراءالنهر با مهر و زمامداری خلفای عباسی حکومت کرد. مرکز این حکومت در خراسان و فرارود بود و در بزرگترین گستره خود، بر تمام افغانستان کنونی و بخش‌های بزرگی از کشورهای امروزی تاجیکستان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و پاکستان فرمان راند.

حکومت سامانی توسط چهار برادر، نوح، احمد، یحیی و الیاس بنیان گذاشته شد. هر کدام از آن‌ها بخشی از سرزمین‌های سامانی را زیر کنترل خود داشتند و به عنوان دست‌نشاندگان عباسیان حکومت می‌کردند. سرانجام در سال ۸۹۲ میلادی، اسماعیل سامانی بعد از این که صفاریان طاهریان را سرنگون کردند، سر عمرولیث صفاری را تقدیم خلیفه کرد و تمام منطقه تحت امر سامانیان طاهریان را به فرمان خلیفه به یک حکمرانی واحد تبدیل کرد،

ادامه نوشته

متل ساحلی خزر- رامسر

https://s13.picofile.com/file/8402632442/%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B7%DB%B0%DB%B9%DB%B0%DB%B6_%DB%B1%DB%B2%DB%B0%DB%B3%DB%B4%DB%B7.jpg

عکس: محمد ولی تکاسی

مُتل ساحلی خزر(توسکاسرا)

این مجموعه دارای فضای سبز، استخر، رستوران و مهمان­پذیر (مُتل ساحلی خزر) با مجسّمه رستم و سهراب در جلوی درب ورودی، جهت اقامت و استراحت مسافران و گردشگران داخلی و خارجی و برای استفاده از مواهب طبیعی به ویژه دریا، استخر، پلاژ توسکاسرا، اسب سواری و پیاده ­روی می­ باشد. در حال حاضر با نام مجموعه "هتل ساحلی پارسیان" آماده پذیرایی از مسافران و گردشگران است.

منبع: کتاب در حال ویرایش

" رامسر در آینه گردشگری"

حرفه عکاسی در رامسر

https://s25.picofile.com/file/8454802084/%D9%85%D8%B3%DB%8C%D9%88_%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%85.jpg

عکس: محمد ولی تکاسی

https://s25.picofile.com/file/8454643334/%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8%DB%B0%DB%B3%DB%B2%DB%B2_%DB%B1%DB%B1%DB%B0%DB%B0%DB%B3%DB%B7%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C.jpg

با وجود مناظر طبیعی و بِکر از کناره های همیشه سرسبز ساحلی دریای خزر تا اقصی نقاط شهرستان رامسر در ارتفاعات بالادست وجود نهادی مردم نهاد که به طور مستمر بتواند زیبایی های آن را در قاب تصویر کشیده و به جهانیان عرضه بدارد به شدت احساس می شود.

با راه اندازی صنف عکاسان و انجمن هنرهای تجسّمی جهت پیگیری مطالبات آنها و علیرغم وجود افراد علاقمند و گاهأ فارغ التحصیل رشته های مرتبط با عکاسی در شهرستان ، کار مُنسجم و شایسته ای اعم از برپایی نمایشگاه های دوره ای- شرکت در فستیوال ها ی داخل و خارج از کشور و برگزاری کارگاههای آموزشی عکاسی نظیر شهرهای هم جوار در شهرستان رامسر به صورت تمام و کمال انجام نشده است.

اولین فردی که به طور رسمی و جهت کسب معاش کار عکاسی حرفه ای را در رامسر شروع نمود فردی به نام "مُسیو آبرام" بود. ایشان در مقابل هتل بزرگ رامسر عکاسی می کرد و نام خود را در پشت تمامی عکس های ظهوریافته در کارگاه کوچک عکاسی خود در ابریشم محله رامسر می نوشت.سپس فتو نخستین، فتوکارمن(داراب)، اسماعیل بهاری عکاسی سانترال، و علی اکبر کفاشی مدیر عکاسی خاطره، عکاسی پروانه(محمد رضا پروانه)، عکاسی چهره(علی اکبر پروانه) ، حسین آقاخانی، عکاسی شبرنگ(برادران)، و رضا رنگباری(عکاسی پولاروید با ظهور فوری) و تنی چند از افراد نظیر عنایت زیتونی،اسماعیل رضی کاظمی، رحیم دانش پژوه و مُقبل دوست (فروش لوازم عکاسی با مارک کونیکا) و آقای موسی عطوفت شمسی(هِلِر) به همراه تعداد بیشماری از علاقمندان و خبرنگاران حرفه ای در شهرستان رامسر به ثبت خاطره ها و مناظر بدیع و ارزنده بر طبق زاویه دید و هنر خود پرداخته اند.

با وجود فضای سایبری(مجازی) و نمایش عکس ها ی HDRهمراه با رویکرد جدید عکاسی دیجیتال، نگرشی علمی و تفکیک هنر عکاسی از آموزش های صرفأ کلاسیک این رشته بیشتر مد نظر علاقمندان قرار می گیرد که شایسته توجه بیشتری توسط جوانان پرشور و علاقمند به این رشته هنری است.

منبع: نشریه سَمَن رامسر-زمستان ۱۳۹۰-شماره ۴-سال اول

نابودی باغشهر رامسر و خبرهای "مشتی آقا دروغ"

https://cdn.isna.ir/d/off-old/Mazandaran/Files/News/Image/139610/33283.jpg

به اعتقاد کارشناسان میراث فرهنگی، شهرسازی‌ نوین و ساخت و ساز‌های گسترده، شهرهایی را که از معماری باغ‌شهر برخوردار هستند بشدت در معرض آسیب قرار داده است. به عنوان نمونه الگوی معماری شهرهای بم، رامسر و میبد که به عنوان باغ شهر مطرح است، چند سالی است به‌دلیل ارزش افزوده زمین‌ و ساخت و سازهای انبوه در حال نابودی است.(منبع: http://bamiha.ir/1392/12/09/).

طراحی الگوی باغشهر هتل رامسر جهت زنده سازی هندسه باغ های ایرانی

تنها راه برون رفت رامسر از بیکاری و ایجاد اشتغال، توسعه همه جانبه صنعت گردشگری است.

رامسر، هاب گردشگری استان مازندران

طرح آمایش گردشگری رامسر

چاپ کتاب " سُماموس"

https://s25.picofile.com/file/8452193318/IMG_20220810_WA0010.jpg

http://espilat.com/new/wp-content/uploads/2015/05/IMG_1134.jpg

چکاد سوماموس یا سماموس دارای چهار قله است که بلندترین آن در غرب قرار دارد. قله‌های شرقی آن شامل سرخ تله و قله زلزلان دشت و سه برار رژه (رجه) است. به نظر می‌رسد که نام این شرقی‌ترین بخش نام خاص و ویژهٔ آن نباشد، بلکه اشارهٔ مردم جورده (جواهرده کنونی، چون جورده در برابر جیرده به معنای بالا ده‌است) رامسر به سه قله‌ است، زیرا رژه یا رجه در زبان محلی به معنای قله و ردیف یا ایستاده و به نظم درآمده نیز به کار رفته‌است که در این صورت به معنای سه برادری است که ردیف و در کنار هم به رژه ایستاده‌اند؛ بنابراین کاری که برخی انجام می‌دهند و بر سر یکی از قله سه نماد سنگی و ردیف می‌سازند، مفهوم درستی پیدا نمی‌کند. بر این پایه‌است که برخی بر این باورند که مردم جواهرده با اشاره به سه قله و چکاد شرقی سماموس یعنی قله‌هایی که از جورده به چشم می‌آید و کاربرد نام سه برار رژه این سه چکاد سماموس را اراده می‌کنند.

گیلان جان، ایلمیلی سورخ ِ قبایه سُماموس تی چومه، دؤلفک تی پایه

هزاران گب داره تی کاس ِ دریا بنازم تی چومه، تی دست و پایه

م.مَندج.

برنامه رادیو رامسر(شماره 54)- محرم در رامسر

https://s25.picofile.com/file/8451969718/%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%88_%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1_%D8%A8%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87_54_%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1.jpg

دوشان زدن

 

دوشان زدن(دوشان زَئن)

در بین گالش ها رسم است که اغلب با پایان فصل گرما و قبل از انجام کوچ گوسفندان به مناطق قشلاق(جلگه گیلان) ماست ها را که مدتی مانده و حسابی ترش شده و آماده مَشک زدن هستند در کوزه های بزرگ ساخته هنرمندان کوزه گر که به نام محلی "دوشان گُله" می نامند  و با "کَلا" فرق می کند دو نفری آنقدر تکان می دهند تا گلبول های چربی به دلیل دانسیته کمتر از ماست جدا شده روی سطح جمع شوند و کره را تشکیل دهند. این کار در اقوام غیر گیلک بیشتر در داخل پوست بز یا گوسفند توسط زنان دامداران انجام می شود. بعد از ساعت ها مشک زدن و کره گیری، باقیمانده آن را که دوغ ترش است می توان جوشاند و از آن قره قروت با نام محلی "سِرج" گرفت که ترش مزه بوده و برای سلامتی انسان بسیار مفید است.

خواندن ترانه هنگام دوشان زدن

توسط یک زوج دانمارکی در چالوس

نمایش فیلم دوشان زدن(تهیه کره از ماست ترش)

http://poorsadri.persiangig.com/document/ax-kooh/kalaho-karbakan02%200.jpg

http://arq.ir/wp-content/uploads/2014/06/3588.jpg استاد کوزه گر

خواندن ترانه هنگام دوشان زدن:

دو دو  دوشان دو                            یِه کَلِه ماس  یِه کَلِه دو

گاوان بوشان سر کوه                              ویشتره روغان کمتره دو

         اوشان گردنه گولمه دوبو                   گول برأ اونه مئن دوبو،

                  الباقی اونه تئن دوبو                        ایمسال دوغ گرانه، چارکی یک قرانه
                        دو دو ماس ماسه، کلاچه گاوئ بزاسته          چی چی مایی مانده،              

    با خوشحالی و با خنده                            عزیز بشو بدوشه،

برفه بشو فدوشه                              عزیز برفکه کوشه

خأ ببره بفورشه     ایمسال دوغ گرانه، چارکی یک قرانه...
🎵 مصطفی رحیم پور سیاهکلی

ترانه خوانی هنگام دوشان زدن

 

 

دریافت تقویم سال 1401 در یک نگاه(مطابق با ماههای گیلکی)

https://s20.picofile.com/file/8447212334/1401_Calendar.jpg

دریافت فایل PDF

https://s20.picofile.com/file/8447212642/%D8%AA%D9%82%D9%88%DB%8C%D9%85_%D8%B3%D8%A7%D9%84_1401_%D8%AF%D8%B1_%DB%8C%DA%A9_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87.pdf.html

جشن گلکار روز مسجد آدینه

 

https://s19.picofile.com/file/8438712392/radio_javaherdeh_35_Gelkar_rooz_masjed_adineh.jpg

دریافت فایل صوتی:

رادیو جواهرده- ش 35 گلکار روز مچّد آینه

آغاز سال 1533 در تقویم طبری  در 2 مردادماه 1400شمسی (مطابق با اول فردینه ماه)  و آغاز سال 1535 در تقویم دیلمی (مطابق با اول نوروزماه) در 15 تا 17 مردادماه 1400شمسی است.

محمدولی خان تنکابنی  سپهدار اعظم

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/ed/Sepahsalar-e_Azam-e_Tonekaboni.jpg

دانلود خلاصه کتاب اسناد خاندان خلعت بری:

http://ensani.ir/file/download/article/20131214105249-9483-137.pdf

دانلود کتاب:

https://ketabnak.com/book/83158/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%84%D8%B9%D8%AA%E2%80%8C%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%86%DB%8C

تیرما سینزه شو

https://s20.picofile.com/file/8442895500/IMG_20211025_WA0017.jpg

این آیین دارای کارکردهای اجتماعی از قبیل مراسم خواستگاری، مراسم آشتی­ کنان، صِله رحم و غیره است که در 25 خرداد 1390 با شماره 106 به همّت آقای میثم نوائیان در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

بخشی از اشعار در این جشن کهن  به شرح ذیل است:

تیر ماه گفت سیزده من چقدر سنگین است.

سیزده مرا بر قرار کنید که چهارده من رنگین است.

آب آورنده اولین فرزند مادر خودش است.

آب می‌گوید من فرزند کوه خاموشم

یک سرم به دریا و یک سرم به کوه است.

بر روی لنگ سفید کوهستان، موج موج می‌زنم.

سخن یک ساله را یک دقیقه برایت می‌گویم.

منبع:

کتاب زمزمه های گیل مازی و گیل گالشی.1399. نشر فرهنگ.

محل خرید: رامسر-بازار آخوند محله- کتابفروشی شمسی

آرامگاه بی بی سکینه رمک در شهرستان رامسر


http://www.emamzadegan.ir/_WebAppFiles/portal/PhotoGallery/Images/5a5e483d-52cc-484f-986b-5f78342ede0f.jpg 
 
به عقيده اهل محل از نوادگان امام موسي كاظم (علیها السلام) است و مورد توجه اهالی بوده و مردم وجوه نذری خود را به آن هدیه می کنند. اين امامزاده داراي كرامات فراواني است و زائرين زيادي در عصر پنجشنبه به زيارت آن مي­آيند[1].

قبرستان آن در ابتدای بلوار آیت الله کاشانی(سه راه رمک به سادات شهر) بین بهاران 1 و 3 و نزدیک هنرستان کار و دانش گازر است . برنامه ای در قالب مستند جهت معرفی این امامزاده به همّت روابط عمومی اداره کل اوقاف و امور خیریه مازندران و همکاری اداره اوقاف شهرستان رامسر ساخته می‌شود. افرادی نام آشنا از فرهنگ دوستان و دلسوزان رامسری نظیر دبیر شیمی دبیرستان های رامسر رضا پوراحمدی و استاد حسن رحیمیان که علم و عمل را در هم آمیخت و خالق کتاب فرهنگ زبانزدهای رامسر(سخت سر) در سه مجلد شد، در این مکان آرمیده اند.

منبع:
پایگاه جامع امامزادگان یران
http://www.emamzadegan.ir/emamzadehbank/show-20186.aspx
 
[1] -نسب امامزاده بی بی سکینه در کتاب بحرالحرحاب، ص ۵۶۹ فرزند امام موسی بن جعفر (علیه السلام) و خواهر گرانقدر حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) می باشد((https://seeiran.ir.

حفظ و بقای گونه های حیات وحش نیازمند توجه جدی مسئولین و مردم

https://s19.picofile.com/file/8431361500/%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B9%DB%B1%DB%B1%DB%B1%DB%B4_%DB%B1%DB%B0%DB%B5%DB%B1%DB%B0%DB%B6%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C.jpg

- پستانداران وحشی:
1  گونه های منقرض شده: شیر آسیایی، ببر مازندران.
2  گونه های در معرض خطر انقراض: یوزپلنگ، گورخر، خرس سیاه، گربه پالاس، گربه شنی، شاه روباه، روباه
ترکمنی، انواع دلفین، انواع نهنگ، گاو دریایی.
3  گونه های حمایت و حفاظت شده: پلنگ، گوزن زرد ایرانی، سیاه گوش، کاراکال، گربه جنگلی، خرس قهوه ای،
مرال، شوکا، جبیر، آهو، انواع قوچ و میش وحشی، روباه شنی، فک
- پرندگان وحشی:
1  گونه های در معرض خطر انقراض: پلیکان خاکستری، عروس غاز، قوی کوچک، درنای سیبری باکلان
کوچک، گیلانشاه خالدار، عقاب شاهی، عقاب طلایی، عقاب دریایی دم سفید، عقاب ماهیخوار، هما، شاهین،
بحری، بالابان، لاچین، میش، مرغ، هوبره، سیاه خرس، اردک سرسفید، اردک بلوطی.
2  گونه های حمایت شده و حفاظت شده: پلیکان سفید، فلامینگوها، درناها، قوها، حواصیل، لک لک ها، غواص ها،
باکلان ها، مار گردن، غاز پیشانی سفید، غاز پازرد، اردک تاج دار، اردک مرمری، اردک چشم طلایی، آنقوت،
اردک سر سیاه، اردک دم دراز، مرگوس ها، اسکوترها، خروس کولی، دشتی، بوتیمار کوچک، زنگوله بال، کبک
دری، دراج، جیرفتی، قرقاول، کاکایی دودی، کاکایی چشم سفید، یلوه حنایی، مینا، دارکوب سبز راه راه، کوکوی
خالدار، پرستو، بلبل، سار صوتی، کلیه پرندگان شکاری و گوشتخوار از قبیل سایر عقاب ها، بازها، قوش ها، قرقی ها،
کرکس ها، بوف و جغد، کورکورها، سنقرها، سارگپه ها.
3  گونه های غیر حمایت شده: کبک، تیهو، بلدرچین، کوکرها، باقرقره، ابیا، نوک دراز، توکا، دودوک، کشیم ها،
سایر انواع غازها، انواع مرغابی ها، چنگر، کبوتر فاخته، قمری، چکاوک، زرده پره مزرعه، زرد پره سر سیاه، سار،
سهره و سایر پرندگان که در بندهای 1 و 2 و 4 پرندگان وحشی (ب) این آگهی ذکر نشده اند.
4  گونه های زیانکار: انواع گنجشک، کلاغ سیاه و کلاغ ابلق
- خزندگان وحشی:
1  گونه های در معرض خطر انقراض: تمساح ایرانی، (گاندو)، انواع لاک پشت دریایی.
2  گونه های حمایت و حفاظت شده: بزمجه، وارانوس ها، لاک پشت خاکزی، لاک پشت مردابی، افعی شاخدار،
افعی دماوندی، افعی تکابی، افعی زنجانی، کُک مار، کورمار.
3  گونه های غیر حمایت شده عادی: انواع دیگر لاک پشت ها، انواع دیگر مارها.
- آبزیان:
1  گونه های در معرض خطر انقراض: ماهی کورغار )کورماهی(، آفینوس های آب های داخلی.
2  گونه های حمایت و حفاظت شده: ماهی آزاد، ماهی قزل آلا، اردک ماهی، باربوس ها.
3  گونه های غیرحمایت شده )عادی(: سایر ماهیان آب شور و شیرین که در آب های داخلی و مصب رودخانه ها
یافت می شوند.
- دوزیستان:
1  گونه های حمایت و حفاظت شده: سمندر جویباری ایران، قورباغه مردابی جنگلی.
2  گونه های غیر حمایت شده )عادی(: سایر دوزیستان که در تالاب ها و سایر مناطق طبیعی ایران یافت می شوند.

 

قلعه مارکوه رامسر

https://s19.picofile.com/file/8437437268/markooh_1397.JPG

قلعه ماركوه رامسر از قلاع پوشش جنگلي استان مازندران است كه با ملاط سنگ و ساروج ساخته شده و در حال حاضر دكل تلويزيون شهرستان رامسر در كنار آن قرار دارد.

زبان مردم کناره ساحلی خزر

https://www.donyayesafar.com/sites/default/files/styles/850x450/public/dsfr_news/dsfr_53_1446548911.jpg?itok=T2tOi2AJ

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/6/62/Caspian_languages_persian.png

سلام سه قوم گیل و دیلم و طبری از اقوام شمال ایران هستند.
قوم گیل از نسل گلای های آلبانیای قفقاز هستند که از قفقاز به سرزمین کادوسیان یعنی حوزه بین فومن تا سپیدرود آمدند و عمدتا جلگه نشین بودند و به بیشتر به برزگری مشغول بودند.
قوم دیلم از نسل دیلی مایی ها بودند که سابقا ساکن ماد بودند و عمدتا کوهنشین بودند و بین حوزه ارتفاعات تنکابن تا سپیدرود سکونت داشتند.
قوم طبری از نسل قوم تپور بودند که گویا قوم گسترده از آسیای مرکزی تا قفقاز بودند و مورخین جایگاه آنها را در بین دربیک ها و هیرکانیا و بین آماردها و بین آناریاکه ها و در ری و کاسپین گیت دانسته اند و این قوم به گفته آریان با اسکندر صلح نمودند و پس از شکست آمارد ها سرزمین آمارد ها به آنها ضمیمه شد ولی اینجور مشخص هست تپور ها در ابتدا کوهنشین بودند زیرا استرابون می گوید تپور ها کوهنشین های شمال کشور بودند و پلینی می گوید به کوه های هیرکانیا کوه های تپور می گفتند نام تبرکوه چالوس و تبرسو کلاردشت و تویر چالوس هم از این قوم گرفته شده که هر سه منطقه منطقه ای کوهستانی هستند و پس از تبعید آمارد ها به خوار یعنی گرمسار این تپورها بودند که ساکن نواحی جلگه ای می شوند.
مردم رامسر با توجه به اینکه رامسر دورانی بخشی از طبرستان و دورانی بخشی از دیلم بوده اند ترکیبی از از اقوام طبری و دیلمی هسستند مثلا اشکوریان دیلمی اند و مشایی ها طبری اند و گویش رامسر هم یک گویش گیلماز هست یعنی ترکیبی از دو زبان مازندرانی و گیلکی هست زبان مازندرانی از کتول تا نشتارود تنکابن صحبت می شود و گیلکی از رودسر تا رضوانشهر صحبت می شود ولی گویش محدوده تنکابن تا چابکسر گیلماز هست البته در گذشته در زمان خودزکو مرز بین زبان مازندرانی و گیلکی پلرود کلای چای بود ولی این مرز تغییر کرده است. مقدسی می گوید طبری ها ه بسیار استفاده کنند و بگویند هاکن و هاده و گیل ها خ بسیار استفاده کنند که طبق این موضوع گویش سپیدرود تا فومن گیلکی و گویش سپیدرود تا رودسر دیلمی و گویش چابکسر تا تنکابن گیلماز و گویش نشتارود تنکابن تا کتول طبری هست.
(فاقد منبع مورداستفاده ).

منبع: محمد کیا اشکوریان(mohammadkiaeshkevarian@gmail.com)

*احیای زبا گیلکی باید از محیط خانه آغاز شود.

یک دست بی صدا نیست، امّا صدایش ، آنچنان که باید رَسا نیست.

(دکتر محمود پاینده لنگرودی، فرهنگ گیل و دیلم).

http://up.iranjoman.com/images/6umymdk540gcp1emd3x7.jpg

توجه:

مطالب این وبلاگ بیشتر بر پایه اسناد مکتوب است ولی به دور از اشتباهات و فلسفه بافی برخی از نویسندگان هم نمی تواند باشد .

علاقمندان به مطالعه تاریخ مردم گیل و دیلم که قدمتی پیش از آریائیان در حاشیه دریای کادوس و حاشیه جنگل ها و کوهستان های پربرف داشته اند و بر اساس تقویم دیلمی و طبری در حدود 200 سال در مقابل حمله اعراب مقاوت کردند می توانند به کتابخانه ملی واقع در میدان شهرداری گیلان و یا در ساری به کتابخانه ملی این شهر جهت اطلاعات تکمیلی مراجعه فرمایند.

http://guilan.irib.ir/documents/1006399/21231134/mahmoodpayandeh1.jpg

تاریخ اسماعیلیان

https://s18.picofile.com/file/8435603568/thumb_5505_1_esmal11.jpg

دانلود کتاب " خداوند الموت" ترجمه ذبیح الله منصوری

https://s19.picofile.com/file/8435603718/thumb_22864_5_largethumbJVON0D5gzSbCGjuTvLmcWBeFE8hKwi_IRpA9nH1UPX2lZ3rfxq.jpg

https://s19.picofile.com/file/8435603818/thumb_%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%87.jpg

بخش هایی از کتاب:

توجه:

حسن صباح از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کردند وی از مخالفان سرسخت تسلط اعراب بر ایران بود. مذهب وی و پیروانش اسماعیلیه بود که شاخه‌ای از پیروان امامان است با این تفاوت که اینان به هفت امام اعتقاد دارند و امامت را بعد از امام جعفر صادق حق فرزند وی اسماعیل دانسته و او را امام زمان و امام آخر میدانند. مرکز قدرت اینان در مصر بود که خلفای فاطمی مصر این مذهب را در این کشور رسمی اعلام کرده بودند.اسماعیلیه با رهبری حسن صباح با ایجاد قلعه الموت قزوین و قلعه های نظامی در گیلان و مازندران (به احتمال  قلعه نظامی مارکوه رامسر) و نقاط مختلف کشور و با کمک فدائیان(حشاشین متعصّب و دوره دیده جهت ترور شخصیت های مهم و نطامی نظیر گروه داعش در زمان  حاضر ) سعی در ترویج مذهب مُلاحده(اسماعیلیه نظیر فاطمیون مصر و عراق و شام) و سرکوب مخالفین خود از جمله شیعیان  در قرن های پنجم تا هفتم داشتند و مترصد انجام دیکتاتوری بدون چون و چرا در مناطق تحت پوشش بودند.

صباح قبل از مرگ خود کیا بزرگ امید را از لمسر (قلعه شاهرود) فراخواند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. مقبرهٔ حسن صباح تا سال ۶۵۴ ه‍.ق / ۱۲۵۶ م پابرجا بود و جزو زیارتگاه‌های نزاریان به‌شمار می‌آمد تا سرانجام به دست مغولان ویران شد.

*یک نسخه پکیج تهیه شده توسط نگارنده حاوی سی دی کتابهای ارزشمند قدیمی و تاریخی از جمله دو کتاب فوق با فرمت PDF  در کتابخانه فرید ابریشم محله رامسر جهت استفاده علاقمندان  وجود دارد.

ادامه نوشته

رودخانه ترک رود سخت سر قدیم

https://s18.picofile.com/file/8434156468/%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AA%D8%B1%DA%A9_%D8%B1%D9%88%D8%AF1.jpg