تِلکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلّذینَ لایُریدونَ عُلوّاً فِی الأرضِ ولا فَساداً وَالعاقِبَةُ للمُتّقینَ قصص/83

ترجمه: سرای پرارزش آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین برتری و تسلّط، بر دیگران و هیچ فسادی را(برای دیگران) نمی خواهند و سرانجام نیک، برای پرهیزکاران است.

https://media.hawzahnews.com/old/fa/Original/1397/08/05/IMG12362443.jpg

آیت الله ابوالقاسم مسیح شرقیان استاد حوزه و دانشگاه

علامه ذوالفنون، عالم جلیل القدر، حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم مسیح شرقیان- رضوان الله تعالی علیه، فرزند علی اکبر و مادری علویه، متولد سادات شهر- تیر ماه ۱۳۰۷ خورشیدی، که یکی از علماء و نخبگان بزرگ غرب استان مازندران و کشور، بلکه جهان اسلام بود که در آستانه اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام، در روز جمعه ۴ آبان ماه ۱۳۹۷ ش، به ملکوت أعلی پیوست. او اُسوه زهد و پارسائی و از چهره های درخشان و از روحانیت اصیل، گمنام ولی خوش نام، شهرت گریز، نجیب وبا معنویت حوزه و منطقه و همراه با ولایت بوده است. حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم مسیح شرقیان از جمله شخصیت هایی بود که درس فقه را در محضر آیت الله العظمی بروجردی(ره) و درس خارج فقه و اصول را نزد امام خمینی(ره) در مسجد سلماسی و فلسفه و حکمت را هم نزد علامه طباطبایی فرا گرفت.

وی که از شاگردان و یادگار محضر نورانی آیت الحقّ حاج شیخ علی اکبر اللهیان تنکابنی،علامه رفیعی قزوینی، علامه طباطبائی، و مجتهد مکتب اُستوانه فقاهت آیت الله العظمی بروجردی، آیات؛ شیخ محمد تقی آملی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ هاشم قزوینی، امام راحل، محقق داماد، گلپایگانی، اراکی، مرعشی نجفی، میرزاهاشم آملی، و تنی چند از بزرگان زمان خود بودند. وی در زمان طلبگی در حوزه علمیه قزوین، به دلیل شدت فقر ، شش ماه از یک سال را با یک وعده غذای روزانه زندگی کرد. چون وی از استاد عارفش مرحوم آقای حاج شیخ علی اکبر اللهیان شنیده بود که علم نجیب است و با مفت خوری جور در نمی آید. ایشان علاوه بر دروس حوزوی؛ فقه، اصول، فلسفه وعرفان، لغت و منطق، تاریخ و تفسیر، حدیث و رجال به علوم غریبه نیز مسلّط بودند. وی علاوه بر زبان مادری خود (فارسی) ، به سه زبان عربی، فرانسوی و انگلیسی مسلّط بوده است.

تألیفات مطبوع:

1-راز نماز و ۲- شقایق های نینوا.

تألیفات غیرمطبوع:

1-دلایل تجرّد نفس 2- اخلاق اسلامی- ۳- جلال الدّین دوانی وفلسفه ی او ۴- ناقه ی صالح درتفسیر قرآن کریم .

۵- تربیت کودکان مشکل. ۶- لسان اهل بیت علیهم السّلام درتعلیم وتربیت ۷- یاد خدا آرامش دل ها ۸- حشرنفوس از دیدگاه فلاسفه ۹- نَسَب نامه مرحوم بِسمل ۱۰- شرح زندگی آیت الله العظمی مرعشی نجفی ۱۱- خودباوری دختران و نقش زن در جوامع بشری۱۲- تحقیق در انواع توحید.

وی در زمان تحصیل در حوزه علمیه، از هم دوره های علمای أعلام حضرات آیات؛ آیتین صافی گلپایگانی، علامه حاج شیخ یحیی نوری، حسن زاده آملی، جوادی آملی، حاج سیدعلی اکبر سجادی نوری، شهید دکتربهشتی، شهید دکتر مفتح، نوری همدانی، مکارم شیرازی، جعفر سبحانی بود.

وی زندگینامه خود را به شرح زیر نگارش کرده است:

تحصیلاتم را در علوم دینی نزد علمای محل شروع کردم تا سال بعد که سال 1324 شمسی بود پدرم مرا نزد جناب آیت الله حاج شیخ علی اکبر اللهیان (قدس سره ) برد که در آن وقت در رامسر بود. من و هم درسم مرحوم سید ابوالقاسم الهی نیا مقدمات علم نحو را شروع کردیم و بعدازظهرها هم درس اخلاق از کتاب معراج السعادة ملااحمدنراقی را در نزد جناب حاج شیخ اللهیان می خواندیم و با چند نفر دیگر بودیم. تابستان ها جناب شیخ به ییلاق جواهرده رامسر می رفت ما هم با او به ییلاق می رفتیم و تا سال 1328 هجری در رامسر و در شیخ زاهد محله چابکسر کتاب های مقدمات و سیوطی با حاشیه منطق و شرح تصریف و قدری مطوّل و قدری هم معالم را در علم اصول فقه خواندیم.

  1. معانی و بیان را نزد دانشمند مرحوم محمدحسین اویسی قزوینی
  2. معالم را نزد زاهد بزرگوار آقاشیخ حسین قدسی
  3. شرح لُمعه جلد اول را نزد آقا شیخ محمود آقا شریعت مهدوی
  4. جلد دوم لُمعه را نزد آقا سید بزرگ علومی
  5. قوانین جلد یک و جلد دو را نزد آیت الله آقا سید محمد تنکابنی
  6. مکاسب شیخ اعظم را هم نزد آقا سیدمحمد تنکابنی خواندم که مرد بسیار شریف و بزرگواری بود.
  7. رسائل شیخ را نزد آیت الله شیخ یحیی مفیدی خواندم.
  8. جلدین کفایة الاصول آخوند ملامحمد کاظم خراسانی را نزد علامه بزرگوار و فیلسوف نامدار آیت الله العظمی سیدابوالحسن رفیعی قزوینی اعلی الله مقامه الشریف خواندم.
  9. درس دوره عالی و خارج فقه را نیز نزد علامه آیت الله العظمی رفیعی قزوینی خواندم و تا سال 1338 شمسی که مدت 10 سال گذشت.
  10. در ضمن تحصیلات قدیم سال دوم ورودم به قزوین کلاس پنجم و ششم را یکدفعه تصدیق گرفتم و دوره تحصیلات متوسطه را نزد آقای احمد سرمدی که پیش من درس عربی می خواند گذراندم و من در نزد او زبان فرانسه و جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و هندسه فضائی و لگاریتم را آموختم سرانجام در سال 1338 با مشورت علامه قزوینی که چندان راضی نبود که از قزوین بروم ولی با دست خط توصیه مرحوم شیخ علی اکبر اللهیان که از دوستان مرحوم آقای بروجردی بود، برای حضرت آیت الله العظمی بروجردی قدس سره در نامه ای نوشت که این طلبه مُستعد است!. همین عبارت جناب شیخ باعث شد که 3 سال در قم جلو افتادم و بعد از چند ماه نزد آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی بروجردی و آیت الله وحید گیلانی امتحان شفاهی از کتاب رسائل و مکاسب شیخ انصاری انجام شد و قبول شدم و امتحان کتبی من هم این بود که درس فقه خارج صلاة یک ماه اخیر آیةالله العظمی بروجردی را بنویسم آن هم با زبان عربی و لذا درس خارج فقه آقای بروجردی را به زبان عربی نوشتم و به نظر آقای بروجردی رسید و ایشان نوشتند: خوب است! و همین جمله باعث شد ماه اول بعد از امتحان برایم شهریه مبلغ یکصد و چهل تومان تعیین کردند و مبلغ یکصدو چهل تومان نیز تشویقی دادند و سپس درسهایم را در قم ادامه دادم.

فقه را در محضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) و اصول را نزد آیت الله العظمی امام خمینی(ره) در مسجد سلماسی و فلسفه و حکمت را هم در مسجد سلماسی نزد علامه طباطبایی خواندم و پس از فوت آیت الله بروجردی فقه را نزد آیت الله العظمی گلپایگانی و آیت الله العظمی مرعشی نجفی و آیت الله العظمی اراکی ادامه دادم و پس از تبعید حضرت امام خمینی(ره) در درس اصول آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی لاریجانی شرکت کردم و ضمناً در دروس آیت الله العظمی محقق داماد در درس خارج فقه نیز شرکت کردم.

بعد از آن مدت 30 سال و یک روز بعنوان دبیر دبیرستانهای رامسر در درسهای معارف اسلامی و فلسفه و منطق تدریس کردم و معلم نمونه شدم و 20 سال در ضمن استاد معارف اسلامی و اخلاق اسلامی و تعلیم و تربیت اسلامی در دانشکده پرستاری بودم که ریشه های انقلاب اسلامی را نیز در ضمن تدریس بعنوان جزوه درسی تألیف کردم. مدت 8 سال نماینده مقام معظم رهبری در دانشکده پرستاری بودم و در سال 1382 بازنشست شدم و همزمان 52 سال در مساجد رامسر و حومه به تبلیغ دین مشغول بودم و منبر رفتم و 45 سال امامت جماعت داشتم و 14 سال به عنوان امام جمعه موقت بودم .

مدت 4 سال نیز به عنوان استاد حوزه علمیه خواهران در شیرود تنکابن و نیز 4 سال به عنوان رئیس شورای حل و اختلاف مستقر در دادگستری تنکابن بودم و 4 سال نیز در دانشگاه پیام نور رامسر بودم و در دانشگاه شاهد رامسر تدریس کردم.

تحقیق/ سید محمد صالح موسوی جنتی

از شاگردان معظم له - استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه:

ایشان در سال ۱۳۴۳ش پس از مشورت با علامه طباطبایی به دانشکده الهیات دانشگاه تهران رفت و همراه با مصطفی محقق داماد، علی اکبر ناطق نوری، و مهدی کروبی در رشته فلسفه و حکمت اسلامی و وعظ و خطابه به تحصیل پرداخت و موفق به دریافت مدرک کارشناسی معقول و منقول شد. به سبب کسب رتبه اول، به‌عنوان تشویق، بورس تحصیل در مصر را به او دادند، ولی رابطه دولت ایران و مصر در آن زمان تیره شد و او نیز به دلیل مشکلات فوق از استفاده از بورس صرف‌نظر کرد.

فعالیت اجتماعی

او پس از فارغ‌التحصیلی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۸شمسی به‌عنوان دبیر دبیرستان‌های رامسر در درس‌های معارف اسلامی و فلسفه و منطق مشغول تدریس شد.

مادرم را در یک سالگی از دست دادم. تا ده سالگی برایم به سختی گذشت. در یازده سالگی قرآن آموختم و در دوازده سالگی به مدرسه جدید رفتم تا کلاس چهارم ابتدایی شاگرد ممتاز بودم ولی در سال پنجم پدرم مانع مدرسه رفتن من شد. هم کلاسی هایم به مدرسه می رفتند. من شبی تا صبح به مدرسه می رفتم و به خانه برمی گشتم. صبح دمید. ماه رو به قبله بود. من در وسط محل با خدا راز و نیاز کردم که توفیق تحصیل به من بدهد بعد به دینش خدمت کنم و ماه را شاهد گرفتم. فردا پدرم ماجرا را به دوستش گفت او چند سال علوم دینی خوانده بود. به من گفت من کتاب هایم را به تو می دهم تا پنج سال نیاز به خرید کتاب نداری. مرد نیکی بود. در ماه رمضان هر سال که معمولاً آن وقت ها تابستان بود در ییلاق روزها درس معمولی تعطیل بود ولی شبها علوم قرآن می خواندیم و روزها همان علوم را با جناب شیخ با قرآن تطبیق می دادیم و در طول چهار سال در اثنای دروس کرامات زیادی از جناب شیخ بروز کرد و بنده مخصوصاً در روبروی شیخ می نشستم تا چیزی دریابم. در تابستان 1328 به جای ییلاق جواهرده حاج شیخ به طالقان رفت و من نزد برادر بزرگش جناب آیة الله حاج شیخ محمد باقراللهیان درس خواندم و با مشورت او پاییز سال 1328 با دوست و هم مباحثه ام جناب سید محمد(آقانور) میرجعفری به قزوین رفتیم. فردای آن روز در اثر غربت و آینده نامعلوم در گوشه ای از مدرسه التفاتیه قزوین نشسته و فکر می کردم که ناگهان جناب حاج شیخ علی اکبر اللهیان وارد مدرسه شد و با دیدنش شاد شدم و به نزدش رفتم. او اول ناراحت شد که چرا از رامسر به قزوین رفتم. بعد گفت: خوب شد که به قزوین آمدی و به تهران نرفتی! سپس گفت: توسط دوستانم از متولی مدرسه برایت اجازه سکونت می گیرم که بی اجازه بیش از 3 روز در مدرسه وقفی سکونت جایز نیست و جناب شیخ همان روز اجازه سکونت را از متولی مدرسه مرحوم صدرالمعانی که مرد با شخصیتی بود گرفت و من از فردای آن روز درسهایم را به ترتیب نزد دانشمندان بزرگوار قزوین شروع کردم.

درس دوره عالی و خارج فقه را نیز نزد علامه آیت الله العظمی رفیعی قزوینی خواندم و تا سال 1338 شمسی که مدت 10 سال گذشت . در این مدت در سال اول در شش ماه اول بسیار برایم سخت گذشت که در شبانه روز یک وعده غذا می خوردم و آن هم تمام شده بود و در شبی از شدت ضعف نماز خواندن بر من سخت شد. از قضا شب نهم ربیع بود که عیدالزهرا معروف است و علامه قزوینی طبق معمول آن شب به طلبه های مدرسه چلوکباب می داد و از من هم دعوت شد ولی من با این که دو روز بود چیزی نخورده بودم دعوت را نپذیرفتم چون جناب استاد حاج شیخ علی اکبر اللهیان تنکابنی به من سفارش کرده بود که هرگز غذای مفت نخورم زیرا علم نجیب است و با مفت خوری سازگاری ندارد!...

این عهدی بود که در 63 سال قبل در دوران کودکی با خدای خود بسته بودم و ان شاءالله وفا کردم و خداوند قبول فرماید و توفیق بیشتر هم لطف بفرماید برای بعدها.

بحق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم – والسلام علیکم و رحمةالله.