1-     وِره قِران دِنی بی = وِرِه کیل دِنی بی(با)

بمیرد. طوری رفته و یا برود که پاکیل(پامقر) و جای پای او معلوم نباشد(نبود).

کنایه: آدم بد- نفرین

 

2-     تی گورسر(گورِه گِه سَره) نور وازِه

از روی قبرت نور ساتع گردد.قبرت نورانی گردد.

کنایه: آدم خوب. دعای خیر برای شخص مزده

 

3-     شیم شیم وِرِه (هیتَه) عرق شونو(شونوبا)

قطره قطره عرق از او خارج می شود.

کنایه: کارسخت و طاقت فرسا- تلاش معاش

 

4-     بد جایی شو وا کُردیم

جای بدی شب شد

کنایه: کم آوردن وقت- در گذشته ها که راهها ناامن بود افتادن در محل ناامن و پر از راهزن و غارتگر

 

5-     وی کِتیر وَلِه = وی چکن وَلا با(شِل َ کِت نیَه)

چانه اش کج شد

کنایه: اظهار ناراحتی و نامیدی- گریه کردن

 

6-وی دوک وَلِه- وی چار ناصِر درست نیَه

کمی کج و مُعوَج و ناراحت است. چهارستون بدنش سالم نیست.

کنایه: رنج و ناراحتی

 

7-اَندی تُرشِ عروس بُخوارِه شومار کَل هَنِه

اینقدر ترش است اگر عروس بخورد مادر شوهر آماده ...... می شود.

کنایه: تعریف و تمجید از ترشی زیاد در انواع رب

 

8-واج دَر بِمَه

سرحال و سرکیف شد.

کنایه: سالم شدن (بودن) عضلات بعد از انجام نرمش و ورزش و یا انجام کار بدنی

 

9-مِرِه مرگ وِ دِنی با = یک در یک وَکِتِه

من فکر مرگ او را نمی کردم

کنایه: مرگ و فوت ناگهانی

 

10-اَندی اون سوسو زَنِه   این وی کینِ چو زَنِه

هر چقدر او سوسو می زند  این شخص با چوب به ..... او ضربه می زند.

کنایه: پیگیری زیاد از روی عمد- ناخنک زدن به خوراکی

 

11-وِرِه چهل تیکه کانِم – وِرِه دَزِر وَزِر کانِم= وره دَرجن وَرجِن کانِم

او را ریز ریز و خرد می کنم

کنایه: بالاگرفتن دعوا و دشمنی- نوعی رجز خوانی

*چهل تیکه

لحافی با تکه های مختلف رنگی کوچک و بزرگ جهت استفاده  از خرده و ریزهای پارچه ها و دورریز پرده ها و غیره تهیه می گردید که در مناطق مرکزی و شرق و غرب کشور از آن به عنوان لحاف کُرسی در شبهای سرد و بلند زمستانی استفاده می شد. ولی در شمال بیشتر برای لحاف پدربزرگ ها و مادربزرگ ها استفاده می شود.

 

12-کِبیری، حال نتوان

دروغ گفتن. منحرف کردن ذهن افراد از واقعیت.

کنایه: عدم دریافت اصل ماجرا. لو نرفتن موضوع مورد بحث